اهمیت انگیزه ذاتی برای دانشآموزان
اهمیت انگیزه ذاتی برای دانشآموزان
چه چیزی دانشآموزان را انگیزه میدهد؟
و فراتر از آن، چه چیزی آنها را انگیزه میدهد تا در مدرسه درگیر شوند و هدفی که برایشان انتخاب کردهاید را تسلط یابند؟
پاسخها در اینجا بسیار متفاوت است و میتواند تأثیر زیادی بر هر دانشآموز داشته باشد.
بیایید با پاسخهای واضح شروع کنیم. «همه به مدرسه میروند» یا «همه در این روزگار به آموزش نیاز دارند». اگرچه این پاسخهای کلیشهای تا حدی درست هستند. اما اگر یکی از این پاسخهای «چون همه این کار را میکنند» بهترین دلیلی باشد که یک جوان برای حضور در مدرسه ارائه میدهد، جای تعجب نیست که این بچهها درگیر نمیشوند و فقط به این دلیل مدرسه میروند که این کار مرسوم است.
دانشآموزان سال آخر اغلب شعار «باید در مدرسه خوب عمل کنم تا به دانشگاه بروم» را وقتی از آنها درباره دلایل حضور و عملکرد خوب پرسیده میشود، به کار میبرند. این میتواند یک عامل انگیزشی واقعی باشد، بهویژه در خانوادههایی که انتظار موفقیت آکادمیک و شغلی وجود دارد. اما آیا این واقعاً پاسخی است که وقتی این سؤال را مطرح میکنیم میخواهیم؟ خوب عمل کردن فقط برای رسیدن به سطح بعدی در بازیهای ویدئویی خوب است، اما به نظر نمیرسد بهعنوان هدف آموزشی برای یک دانشآموز دبیرستانی الهامبخش باشد.
دلایل بیشمار دیگری وجود دارد که دانشآموزان برای حضور در مدرسه ارائه میدهند، همه معتبر. مانند هر سؤال درباره انگیزه، پاسخهای این سؤال را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دلایل درونی برای حضور در مدرسه و دلایل بیرونی. هر کسی که کتاب «Drive» دن پینک را خوانده یا سخنرانی TED مرتبط را دیده باشد، میداند که انگیزههای بیرونی و درونی برابر نیستند.
روشهای رایج ارزیابی نمونه بارزی از این هستند که چگونه بیش از حد به انگیزههای بیرونی وابستهایم. تا زمانی که بیشتر ارزیابی کنیم تا سنجش، و تا زمانی که بیشتر نمره بدهیم تا بازخورد، انگیزه دانشآموز از جمعآوری این «ارز» که ما آن را نمره مینامیم، ناشی میشود. کسانی که در این ارز ثروتمندترند، بهترین فرصتها را در پایان دبیرستان خواهند داشت، واقعیتی تأسفبار. دانشآموزانی که ما آنها را «کوسههای نمره» مینامیم، صرفاً کسانی هستند که پیام ما را که نمرات خوب (یعنی پاداشهای بیرونی)، برخلاف یادگیری باکیفیت، هدف اصلی سیستمهای آموزشی ماست، به قلب خود گرفتهاند.
انگیزههای بیرونی دانشآموزان را واقعاً در یادگیریشان درگیر نمیکنند، بلکه مدرسه را به یک شغل تبدیل میکنند—چیزی که باید انجام شود. اگر میخواهیم سیستمهایمان تا حد ممکن قوی باشند، باید بهطور صریح انگیزه درونی را در هر یک از دانشآموزانمان پرورش دهیم.
فقط دانشآموزانی که از نظر درونی انگیزه دارند تا در مدرسه درگیر شوند، در نهایت بهطور واقعی به چالش کشیده میشوند، غنی میشوند، انرژی میگیرند و از تجربه خود کاملاً رضایت خواهند داشت. بله، این یک ایدهآل است—اما ارزش آن را دارد که در ذهن نگه داریم.